یکی بود یکی نبود یه خدا بود و یه دریای کبودکه همه بهش میگفتن اسمون یه زمین بودو یه شهر و یه غریب با یه جاده
که مسافری نداشت توی این شهر غریب زیر سایه ی دوتا بید که هنوز مجنون مجنون نبودن یه کسی شاید مثل یه
دخترک همیشه دنبال گمشدش میگشت اما اون گمشدشو ندیده بود فقط از شدت غصه غروبا یه چیزی مثل بلور لای
اشکاش می شکست و روی گونه هاش می ریخت گونه هاش از غم اونی که نمیدونست کیه خیس بارون میشد چندتا
پاییز گذشت و هنوز دخترک قصه ی ما مات و مبهوت و اسیر نگاهش به جاده بود دخترک همین یه عشق و داشت
جون هرچی گل نیلوفر تنهای تو مرداب خوابیده شماها بهش بگین کجا صبوری می فروشن این دوا فقط دست فرشته هاست؟
دخترک همیشه با خودش می گفت:اگه اون بره تحملم تموم میشه دوباره میشم همون دخترک گذشته ها منتها دیوونه تر.
خلاصه زندگی این دخترک گل خارا و گلای کوچیک حقیقته که تو حاشیه ی اون فقط با خط سرخ یه کسی از اسمون نوشته :
زیباجون بمون تو بری موندن من معنی دیونگیه آخرین حرفم اینه :
تو بری آخر این زندگیه
نظرات شما عزیزان:
....
ساعت21:53---5 مهر 1391
اسم نزاشتم تا یجوری نشی!!!پاسخ:مشکلی نداره همون آقای مرد صداتون میکنم
mard
ساعت18:53---5 مهر 1391
خیلی آهنگ وبت با حاله بردمون تو حس و حال گذشته خواننده ی آهنگش کیه؟
تا الان صداشو نشنیدم
ولی خدایی قشنگهپاسخ:ممنون از نظرت ولی بخدا نمی دونم خواننده اش کیه
mard
ساعت18:51---5 مهر 1391
سلام چیشد ما رو قابل نمیدونی یا مشکلت حل شد؟پاسخ:نه آقای مرد بخدا چن روز زیاد پای رایانه نیستم اصلا سوالهایی که داشتم یادم رفته
mard
ساعت22:19---4 مهر 1391
سلام من عاشق اینترنت و کامپیوترم
و خوراکم هم همین هاست هرچی خواستی بگو کمکت میکنمپاسخ:ممنون که جوابم رو دادی آقای مرد
|